شنتیاشنتیا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

مینویسم برای ستاره روی زمینم

بی اشتهایی

1393/9/12 18:21
نویسنده : مامان مونا
301 بازدید
اشتراک گذاری

خوب دو هفته ای میشه که کلا صبحانه نمیخوری!!

نهار یکی دو قاشق میخوری و بازی در میاری که دیگه نخوری اصلا دیگه دوست نداری تو صندلی غذات بشینی ،شام هم خیلی کم میخوری میوه هم همینطور دیگه دارم دق میکنم شربت زینک هم روت تاثیری نداره دندون جدید هم که نمیبینم البته هفته قبل یه 24 ساعت تب داشتی بعد خوب شدی .جمعه هم که منو بابات رو کشتی  

خیر سرم بعد مدتها روز جمعه خونه دوستم دعوت بودم چون جمع دوستانه بود تو رو گذاشتم پیش بابات و واسه اولین بار بعد دو سال یه 4 ساعتی نبودم اومدم خونه خواب بودی تا دررو باز کردم بیدار شدی،20 دقیقه بعد شروع کردی به گریه  منم  اولش فکر کردم داری الکی گریه میکنی خودتو لوس کنی چون از این کارا واسه بابات میکنی

بعد دیدیم هر کار میکنیم گریه ات بند نمیاد و اروم نمیشی اخ گفتنات هم شروع شد و شکمت رو میگرفتی میگفتی آخ آ خ   آی آی

نمیدونم چجوری لباس پوشیدم حاضر شدیم و راه افتادیم سمت اوراژانس بیمارستان دی

خیلی ترافیک بود بابا هم از نگرانی با سرعت رانندگی میکرد منم مرتب میگفتم مواظب باش از درد به خودت میپیچیدی منو بغل میکردی تو چشام نگاه میکردی میگفتی اخ اخ یعنی ازم میخواستی کاری بکنم برات منم با گریه فقط میگفتم بمیرم برات الان میریم دکتر ..... خیلی لحظات بدی بود فقط یه مادر میفهمه چی میگم 

گریه میکردی شکمت رو میگرفتی میگفتی نکن نکن

رسیدیم بیمارستان دکتر اورژانس با دیدن گریه تو اول تو رو معاینه کرد و گفت چیزی نشون نمیده باید ببریمت سونو گرافی تو خیابون مطهری و گفت اگه تا اونجا خوب شدی جای نگرانی نیست وممکنه فقط یه پیچش روده باشه که تو بچه های هم سن تو پیش میاد 

خلاصه راه افتادیم به سمت بیمارستان که خدا رو شکر همه چی تموم شد و خوب شدی یه دفعه ای و به ماشینا تو ترافیک میگفتی برو ماشین .....

یه چرخی زدیم وقتی مطمئن شدیم خوب شدی اومدیم خونه .خیلی شب بدب بود الان  یه هفته میگذره امشب دوباره تب داشتی ساعت 8 بهت استامینوفن دادم امیدوارم بهتر بشی مامانی وگرنه دوباره باید بریم اورژانس دی! 

اینجا پسرم داره اب میخوره دیگه خودت میری اب از اب سردکن یخچال برمیداری میخوری

 

در حال شیطونی کردن و جابه جا شدن رو صندلی های غذاخوری! 

عکس پایینی هم خودت رفتی رو اپن اشپزخونه نشستی تلویزیون نگاه میکنی و از نونایی که من پختم میخوری 

به منم میگی عکس نگیر

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)